مشتی اون بازیکنه که با شانس بد خوب بازی کنه شو بده، بازی کنه شعبده بازی کنه تهران پارس میکنی که تهران سره که مثلا تهران نو شه؟ ونکه آزادی، آزادی برجه درکه فرشته، شهرک رو عشقه اصلا حسن با نوت نوشته دو دو ره سی ره سی دو ره می می ره زندگی همینه یه چیزایی دستت نیس ملیت، جنسیت، تحصیلات بچگیت شرایط سربازی سر جات نشینی سر به زیر به خودت بگی حقت نی پاشو حقت رو پس بگیر مشتی اون بازیکنه که نگن ازخودراضی شده کلاهشو قاضی کنه چار تا مگس دورتن فکر نکن شدی ان ازت نمیخوام اصلا فکر کنی شبیه من ازت میخوام فقط فکر کنی یه کم یه کم بیشتر جون بکن چون مشتی اون بازیکنه که با شانس بد خوب بازی کنه شو بده، بازی کنه شعبده بازی کنه به بازى بخندى برنده اى حله اگه میخواى تو می شى ، یارو گرگه چه ربطى داره به بره مگه نمیبینى یارو گاوه شیر داره میبازه به خره پس بشاش به شانسو شاهشو با سرباز بگا همه با اسباشونن و تو با كفتار بتاز تهران یه شهره، بازیه واسه ما بیجایى قاطی جاكشا و بی بارى قاطی عاشقا تاسا رو تو كارام میریزم و ملت جفت میكنن خودشون قاسمى در جریانه كه اینجا اكثریت دارن گه میخورن دورمون ولى ما فرو میریم تو تن و طلوع میشیم تو شب و گروهىیم رو دست نداریم و همه بازیكنا واسمون تو لن شاخ میشن، مخابراطین و محاسبات من میگه نود و سه سال ماس مشتی اون بازیکنه که با شانس بد خوب بازی کنه شو بده، بازی کنه شعبده بازی کنه میای تو دنیا دست خودت نیست از دنیا میری اونم دست خودت نیست تنها چیزی که دستته این دسته یالا بریز روی میز شک رو راه نده، این دست مال ماست با سه و پنج دل میریم زیر لنگ پاکت آس مهم اینه از صحنه بگیری فاز خاص با اینکه عناصرش این روزا جا به جاست فوتبال بزنیم؟ تو برزیلی؟ من مالدیو هرچی گل بزنی قد گل من ناب نیست می کشم اندازه کاسه م برای صاحب دیس ما بازیکنیم مشتی برد و باخت حساب نیست هنوز یه جوریه انگاری دست گرمیه زیرش باروته، سر مرمیه یه روز باشه دست ما باشه رو ماشه حاصلش قرمز نشه ببینی رنگیه مشتی اون بازیکنه که با شانس بد خوب بازی کنه شو بده، بازی کنه شعبده بازی کنه